هوالمحبوب


محبوب ازلی و ابدی‌ام سلام.

باز هم دلی پر برایت سوغات آورده‌ام، از خشم‌های فرو‌خورده، از بغض‌های کال، از زخم‌های به چرک نشسته، از بال‌هایی که پرش دادم و شکسته‌بال باز گشتند.

دل پر چین و چروکم را یدک‌کش کرده‌ام تا ماه تو. آمده‌ام زخمی و خسته و افسار گسسته، دیگر آن من سابق نیستم که دلم پر می‌زد برای حرف زدن با تو، روحم را به گرو گذاشته‌ام برای مشتی آرزو. 

مرا ببخش و از من بگذر.

مرا ببخش و به من رحم کن.

دلم طاقت بیش از این رنجیدن را ندارد.

مرا دوباره دوست بدار.

مرا دوباره در آغوش بگیر.

دلم برای خلوت کردن با تو تنگ است.

یک سینه حرف، یک دریا اشک، یک بغل دلتنگی، آورده‌ام هوار کنم روی سرت.

مرا دوباره بپذیر.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها